این کتاب در مدتی کوتاه توانست 2جایزه معتبر کتاب سال جمهوری اسلامی و پروین اعتصامی را از آن خود کند و بهتازگی هم ترجمه ترکی آن در استانبول منتشر و توزیع شده است:
- خانم شیخی! چطور شد که «365 قصه برای شبهای سال» طراحی شد؟
از کودکی دوست داشتم کتابی داشته باشم که زود تمام نشود و هر شب بتوانم قصههای آن را بخوانم. البته نمونههایی مشابه این کتاب توسط نویسندگان خارجی طراحی شده است منتهی آن کتابها بهصورت جنگ و مجموعه هستند؛ مجموعهای از شعر، معما، نکته، قطعه ادبی و قصه. به هر حال تا همین اواخر کتابی با این مشخصات به زبان فارسی وجود نداشت، اگر هم بود ترجمههایی از زبانهای دیگر بود که باز 365 قصه نبود. این خلأ من را به فکر واداشت و تصمیم گرفتم کاری در این زمینه انجام بدهم.
- آیا برای نوشتن قصهها و خلق این شخصیتها از شنیدهها و داستانهای کودکیتان استفاده کردهاید؟
نمیشود خیلی دقیق به این سؤال جواب داد؛ البته از آن قصهها بیتاثیر نبودهام، مثلا قصه «یک روز که از هوا نخود و کشمش میبارید» دقیقاً تحتتأثیر قصهای است که از پدرم در زمان کودکی شنیدهام اما بهطور کلی همه قصهها کار تالیفی است و هیچ کدام از آنها رونوشت قصه دیگری نیست.
- شما در تالیف این کتاب از قصههای متون کهن هم استفاده کردهاید؟
در حدود 50 تا 60 قصه از مجموع 365 قصه این کتاب متاثر از ادبیات کهن است؛ البته باز هم باید تاکید کنم که از این قصهها تنها الهام گرفتهام و هیچ کدام بعینه آورده نشده است. بهطور کلی معتقدم قصههای ادبیات کهن یکی از منابع مهم قصه گویی ماست ولی اغلب آنها برای سن کودک و خردسال مناسب نیست و بعضی شخصیتها و پایان بندی بعضی داستانها وقتی برای کودکان کار میکنیم باید عوض شود. به هر حال داستانهای من همه تالیفی است و در برخی از داستانها از ادبیات کهن الهام گرفته شده است.
- شما در جایی اشاره کردهاید که 365 قصه، مناسب فرهنگ ایرانی نوشته شده است. در دنیای رنگارنگ امروز که همه چیز مورد تهدید قرار گرفته و به قول بزرگی هویت چهل تکهای را برای ما رقم زده است کتاب شما چه تعریفی از فرهنگ دارد؟
بچهها موقع شنیدن داستان علاوه بر سرگرم شدن آموزش هم میبینند. بعضی مسائل و مشکلات بین همه کودکان دنیا مشترک است اما برخی مسائل هست که تنها مربوط به فرهنگ خودمان میشود و در هیچ فرهنگ دیگری وجود ندارد. من تلاش کردهام قصههایی که مینویسم متناسب با این فضای ذهنی و این فرهنگ باشد؛ در همه جای دنیا هم همین طور است و همه سعی دارند فرهنگ خودشان را حفظ کنند.
فرهنگ ایرانی و فرهنگ مذهبی ما که در بسیاری جاها در هم تنیده و مخلوط شدهاند فرهنگ بسیار غنیای به وجود آوردهاند که یکی از فرهنگهای شاخص دنیای معاصر است. بهعنوان مثال عید ما از بسیاری جهات نسبت به عید سایر ملل شاخص است یا آموزشهای مذهبی ما اگر بهصورت غیرمستقیم انجام شود هویتساز است چرا که ریشه در فرهنگ و تمدن بشری دارد.
مسائل مذهبی و بهطور خاص شیعی ریشه در فرهنگ ما دارد و مسائل بسیار خوبی هم هست که باید حفظ شود. مراسمی مثل عید نوروز و حتی جشن تکلیفی که در ایران وجود دارد شبیه مراسمی که در نقاط دیگر دنیا اجرا میشود، نیست و همینها عناصر خاص هویت ساز ماست که من سعی کردهام داستانهایم را متناسب با آنها بنویسم.
- بهنظر شما در شرایط فعلی که کودکان تحتتأثیر رسانههای پر جاذبهای مثل اینترنت و ماهواره هستند و کمتر به مطالعه و کتاب رغبت نشان میدهند کار نویسندگی برای کودکان تغییری کرده و اساسا چنین تغییری ضروری است؟
بله، دنیا عوض شده و سرگرمیهای کودکان هم متنوعتر و جذابتر شده اما کتاب همچنان جایگاه برتر خود را حفظ کرده است. بهعنوان مثال در همین یکی، دو سال اخیر شاهد بودهایم که در اروپا که مرکز تنوع و سرگرمیهای گوناگون است پدر و مادرها برای خرید کتاب برای بچههایشان صف میکشند در صورتی که برای چیز دیگری شاید به این شکل صفی وجود نداشته باشد؛ این مسئله شامل ایران هم میشود و در سالهای گذشته آمارها از سیر صعودی شمارگان کتابها حکایت دارد.
نکته مهم این است که بازیهای رایانهای و سرگرمیهای دیگر سهلالوصولی و جذابیت کتاب را ندارند؛ بچه با مطالعه یک داستان وارد دنیای خیالی میشود که خودش میتواند خالق آن باشد و در ساختار آن مشارکت داشته باشد؛ چیزی که در بازیهای رایانهای وجود ندارد و نکته دیگر شخصیتی است که کتاب خواندن به بچهها میدهد و بچه برای رسیدن به الگوهای بزرگ فکر میکند که باید کتاب بخواند ولی چنین الگویی در مورد سرگرمیهای دیگر نیست و عوامل بسیار زیاد دیگری که میتوانیم مثال بزنیم که کتاب همیشه جایگاه خود را حفظ خواهد کرد اگر چه ممکن است شکل و فرم آن تغییر کند.